هفته ۶۶
چند شبه دیر میخوابی...و پا به پای من و آیسل بیداری...و البته بیشتر اتاق آیسل برات جالبه...مدادرنگی برمیداری و ازش دفتر میخوای...یا هندیسفریشو به گوشت میزنی...یا عصای کوهپیماییشو برمیداری..یا راکت رو که برداشتی دنبال توپ پینگ پنگی...از پارک رفتنت نگم که حتی دل بچه های کوچک رو هم میبری...دیروز ی دختر کوچولو با توپت بازی میکرد و موقع رفتنش به بابا مامانش میگفت هم توپ رو میخواد هم نینی رو..تا انتهای پارک با خنده و در حالیکه دستات رو باز کردی میدوی و من به دنبالت...چقدر علاقه به کتاب داری که حتی در کنج خلوتی میشینی و برای خودت میخونیش و دختر کوچولویی که آخر شبی برای خوابیدن مقاومت میکنه قاقا دیسن ...